جوان آنلاین: اقتصاد کشورمان در سالهای اخیر با مشکلات جدی مواجه شده است. یکی از مهمترین بخشهایی که این مشکلات را تشدید میکند، نظام بانکی است. بسیاری تصور میکنند؛ مشکل اصلی در بانکها، دولتی یا خصوصی بودن آنهاست، اما واقعیت چیز دیگری است. مشکل اساسی، ضعف در بانکداری مرکزی و هدایت کلان پولی است. بانک مرکزی نقش حیاتی در هدایت منابع مالی، کنترل تورم و حمایت از تولید دارد. وقتی بانک مرکزی نتواند وظایف خود را بهدرستی انجام دهد، سیستم بانکی به جای خدمت به اقتصاد واقعی، صرفاً درگیر کسب سود کوتاهمدت و فعالیتهای سفتهبازانه میشود.
خلق پول، ابزار اصلی بانک مرکزی برای مدیریت اقتصاد است. این ابزار وقتی در مسیر صحیح هدایت شود، میتواند منابع مالی را به سمت تولید، سرمایهگذاری و توسعه هدایت کند. اما وقتی این ابزار بدون برنامه و هماهنگی استفاده شود، باعث تورم، رکود و نابرابری اقتصادی میشود. در واقع، خلق پول باید در خدمت توسعه و نه کسب سود سریع بانکی باشد.
یکی از راهکارهای مهم برای احیای بانکداری مرکزی، استفاده از خط اعتباری ترجیحی است. این ابزار به بانکها اجازه میدهد تا با نرخ بهره پایین، منابع مالی در اختیار بنگاهها و تولیدکنندگان قرار دهند. نتیجه مستقیم این سیاست، کاهش هزینه تأمین مالی برای تولیدکنندگان و افزایش انگیزه سرمایهگذاری در اقتصاد واقعی است. این روش باعث میشود بانکها به جای تمرکز صرف بر سود بانکی، نقش تسهیلگر رشد اقتصادی را ایفا کنند.
در بسیاری از کشورها، بانک مرکزی نقشی فراتر از ناظر بر بانکها دارد. این نهاد با طراحی سیاستهای کلان پولی، هدایت منابع به سمت صنایع و بنگاههای مولد و کنترل نقدینگی، پایههای توسعه اقتصادی را تثبیت میکند. وقتی بانک مرکزی فعال، مستقل و هماهنگ عمل کند، اقتصاد در مسیر پایداری حرکت میکند و بانکها نیز میتوانند به جای تمرکز بر عملیات کوتاهمدت، به بنگاهسازی و حمایت از تولید بپردازند.
ضعف بانک مرکزی باعث شده است، نظام بانکی کشورمان درگیر فعالیتهایی شود که به اقتصاد واقعی کمک نمیکند. بانکها به جای حمایت از تولید، منابع خود را به سمت بازارهای پرریسک یا سفتهبازی هدایت میکنند. این مسئله رشد اقتصادی را کاهش میدهد و باعث افزایش نابرابری و فشار اقتصادی بر مردم میشود. با احیای بانکداری مرکزی، میتوان منابع را به سمت تولید و پروژههای مولد هدایت کرد و بانکها را از فعالیتهای غیرمولد دور ساخت.
یکی دیگر از مشکلاتی که بانکداری مرکزی میتواند حل کند، هماهنگی سیاستهای پولی و مالی است. در شرایط کنونی، تصمیمگیری درباره نرخ سود، تسهیلات بانکی و خلق پول، بدون هماهنگی کافی انجام میشود. این وضعیت باعث شده، بازار پول بیثبات باشد و تولیدکنندگان برای تأمین منابع مالی خود دچار سردرگمی شوند. بانکداری مرکزی میتواند با نظارت و سیاستگذاری دقیق، این ناپایداری را کاهش دهد و زمینه رشد پایدار اقتصادی را فراهم کند.
ابزارهایی مانند خط اعتباری ترجیحی تنها نمونهای از امکانات بانک مرکزی برای هدایت پول هستند. این ابزار میتواند به بانکها کمک کند تا منابع مالی را با هدف مشخص به تولیدکنندگان اختصاص دهند. وقتی بانک مرکزی بتواند نرخ بهره را کنترل کند و اعتبار را به بخشهای مولد اقتصاد هدایت نماید، بانکها به جای تمرکز بر سود کوتاهمدت، به تسهیل سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی میپردازند.
یکی دیگر از ابعاد بانکداری مرکزی، نظارت بر خلق پول و نقدینگی است. بدون کنترل مناسب، نقدینگی وارد بازارهایی میشود که بازدهی واقعی ندارند و فقط باعث تورم میشوند. بانک مرکزی با ابزارهای دقیق میتواند مسیر جریان پول را کنترل و آن را به سمت بخشهای مولد هدایت کند. این فرآیند باعث میشود منابع مالی در خدمت اقتصاد واقعی باشند و تورم کنترل شود.
بهبود بانکداری مرکزی به معنای اصلاح ساختار سیستم بانکی نیز است. بانکها باید نقش اصلی خود را در حمایت از تولید و سرمایهگذاری و نه فعالیتهای سفتهبازانه، ایفا کنند. وقتی بانک مرکزی سیاستهای خود را بهدرستی اجرا کند، بانکها نیز به سمت بنگاهسازی و توسعه اقتصادی هدایت میشوند. در این مسیر، تسهیلات ارزانقیمت و خطوط اعتباری هدفمند میتواند انگیزه بانکها برای حمایت از تولید را افزایش دهد.
یکی از نتایج مستقیم احیای بانکداری مرکزی، ثبات اقتصادی و کاهش ریسک برای تولیدکنندگان و سرمایهگذاران است. وقتی بانک مرکزی بتواند نقدینگی را مدیریت کند و نرخ بهره واقعی را تعیین نماید، بنگاهها میتوانند برنامهریزی دقیق داشته باشند و سرمایهگذاری بلندمدت انجام دهند. این امر باعث رشد پایدار اقتصادی و افزایش اشتغال میشود.
از سوی دیگر، بانکداری مرکزی میتواند نقش مهمی در حمایت از پروژههای زیرساختی و توسعهای ایفا کند. بسیاری از پروژههای صنعتی و عمرانی نیازمند منابع مالی با نرخ بهره پایین هستند. بانک مرکزی میتواند با اختصاص خطوط اعتباری ترجیحی، منابع مالی این پروژهها را تأمین کند و رشد اقتصادی را تسریع نماید.
در نهایت، احیای بانکداری مرکزی به معنای بازگرداندن اعتماد عمومی به نظام بانکی است. وقتی مردم و تولیدکنندگان ببینند بانکها تحت نظارت بانک مرکزی منابع را در مسیر درست هدایت میکنند، اعتماد به سیستم بانکی افزایش مییابد و تمایل به پسانداز و سرمایهگذاری بیشتر میشود. این امر به نوبه خود موجب افزایش سرمایه در گردش اقتصاد و رشد تولید ملی میشود.
بنابراین بانکداری خصوصی یا دولتی تنها بخشی از تصویر است و مشکل اصلی ضعف بانک مرکزی در هدایت منابع و کنترل خلق پول است. احیای نقش بانک مرکزی، استفاده از ابزارهای مالی هدفمند، هدایت منابع به سمت تولید و کنترل نقدینگی، کلید حل مشکلات اقتصاد کشور و ایجاد رشد پایدار خواهد بود.
بانکداری مرکزی وقتی احیا شود، نهتنها نظام بانکی را به مسیر درست هدایت میکند، بلکه امکان میدهد بانکها به جای فعالیتهای سوداگرانه، به حمایت از تولید، بنگاهسازی و توسعه اقتصادی بپردازند. این فرآیند میتواند پایههای اقتصاد کشور را مستحکم و اشتغال ایجاد کند و زمینه رشد صادرات و سرمایهگذاری را فراهم آورد.
ابزارهایی مانند خط اعتباری ترجیحی نقطه شروع خوبی برای بازگرداندن بانکداری مرکزی است. این ابزار امکان میدهد بانکها منابع مالی را با شرایط ویژه در اختیار تولیدکنندگان قرار دهند و به جای تمرکز بر سود کوتاهمدت، به توسعه اقتصادی کمک کنند. احیای بانکداری مرکزی، مدیریت خلق پول و هدایت منابع مالی به سمت تولید، مسیر رشد پایدار و توسعه واقعی کشور را هموار خواهد کرد.